۱۳۹۶ دی ۱۹, سه‌شنبه

اتهام بر قهرمان ملی؛ جهل یا مأموریت؟

نوشته: داکتر عبدالباسط امل
احساس می کنم نیروی مجاهدین بنابر همین کوتاه فکری ها و درگیر شدن در مسائل فرعی و اتهام بستن بر همدیگر؛ از هم پاشید سخنان قیادت احزاب جهادی، قوماندانان و منسوبین احزاب من را بر این مسئله باورمند ساخته است.

این درحالیست که برای منسوبین احزاب جهادی هیچ کسی نزدیکتر از هم فکر و همسنگرَش بوده نمی تواند، حالا منسوب حزب باشد یا جمعیت و یا هم اتحاد و... .
کسیکه یکروز در راه خداوند پاسبانی داده است مقام بلندی دارد چه رسد به کسانیکه سالهای سالِ عمر خود را در جهاد سپری کرده اند و خون خود راه در راه پروردگار ریخته باشند!
اینچنین افراد برای یک مسلمان نورچشمَش می باشد و حیثیت و حرمتَش را پاس می دارد با درنظر داشت اینکه انسان بوده و حتماً خطاهای ازَش سرزده است، اوبرای اشتباهاتَش مغفرت طلب می کند و حماسه آفرینی هایش را می ستاید.
حالا اینکه ناکسِ می آید و بالای قهرمانِ چون مسعود بزرگ خُرده می گیرد بیانگر جهل و نفاقِ درونَش می باشد و ناآگاهی اش را از قرآن و فرموده های سردار مجاهدین پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم نشان می دهد آنجا که پیامبر برای امتش دستور می دهد هرگز مُرده را به بدی یاد نکنند، بر کسی اتهام نبندید و بسا مواردی دیگر.
البته این بدین معنی نیست به خطا و اشتباه؛ نیک گفته شود و فردی معصوم پنداشته شود.
من تأسفم می آید کشور ما در چه وضعیتِ قرار دارد، فقر بیداد می کند، مرد و زن کشور هر روز کشته می شوند و بیگانگان هرطوری میخواهند در امور داخلی ما مداخله می کنند و در چنین اوضاع خطرناک وکیلِ می آید و اتهام خیانت بر قهرمان ملی می بندد!
شکِ نیست این افراد یا به تمام معنی جاهل اند و یا برای فاصله انداختن میان ملت مأموریت دارند و برنامهٔ این کارهای منافقانهٔ خود را از بیرون می گیرند.
مسعود شهید برای ملت مسلمان ما و جهانیان قهرمانیست که برای ملت، سرزمین و عقیده اش عمری را سرسخت رزمید، به دشمن پشت نکرد و تا آخرین لحظه که زنده بود مبارزه کرد.
او در وضعیتی که اکثریت قاطع بزرگان امروزی فراری و ناامید بودند در کشور پایدار ماند، با غرور به جهادش ادامه داد اما؛ ملت را تنها نگذاشت و فرار نکرد.
مسعود در قلب هر مسلمان و انسانِ بیداری جا دارد و حرمتش حفظ می شود.
با وجود این هرکسِ حق دارد او را دوست نداشته باشد، چه در حزب دیگری بوده و یا قوم دیگری یا هم هر مسئلهٔ دیگری که باشد اما این افراد باید با دقت تمام بیاد داشته باشند که فرمانده بزرگ دیگر حیات ندارد، نزد دادگر عادل رفته است، آنجا حساب هر عملِ را که کرده می دهد ولی وحدت و قوت ملت ما از هرچیز ارزش دارد، وحدت ما قوت ما است، هیچ مسلمانی نباید سخنِ را به زبان بیاورد که قهر و غضب برادرَش را برانگیزد تا رخنه در صف شان پیدا شود.
بزرگترین درس که باید از تاریخ گرفته شود تقلید از کارهای شایسته و دورانداختن خطاها می باشد، ضربهٔ را که صف نیرومندِ مجاهدین طی پنج سال جنگ داخلی خوردند شدیدترین ضربه بود، نکتهٔ خوبی که ازین مشکل می شود گرفت فقط عبرت و پند است، اختلاف، بستن اتهام، بزرگ بینی و ...؛ خطاهای بود که غرور و سربلندی را به سرخمی و شرمساری مبدل ساخت.
نباید از آن ساده گذشت مگر اینکه درس گرفته شود.
بدون شک قهرمانان جهاد جایگاه ویژهٔ نزد هر فرد این سرزمین دارد، جدا ازینکه منسوب چه گروهی بوده است، هرگز نمی توانند با اتهام بستن و دشنام محبت قهرمانان را از قلب افغانهای بیدار و با احساس بیرون کنند.
من مطمئنم با درک اوضاع و گام برداشتن مدبرانه می شود آرمان های شهدای و بزرگان مجاهد مردان خود را به حقیقت مبدل ساخت و نقطهٔ پایان بر مشکلات و رنجهای ملت ما گذاشت.

هیچ نظری موجود نیست:

پست ویژه

درسی که از تاریخ گرفته شود همین است!

در سی و چند سال قبل وقتی همه چیز به دست آنها افتاد به جان هم افتادند، گفتند آماده نبودیم همه چیز به یکبارگی اتفاق افتاد، طرح ما بر این بود...