۱۳۹۰ اسفند ۱۲, جمعه

ابن مسعود آشکار کنندۀ قرآن


پیامبر صلی الله علیه وسلم نسلی از اصحاب را تربیت کرد که به سبب ایمان و اعتقاد تزلزل ناپذیر شان تبدیل به اسوه و سرمشق در تاریخ بشریت شدند. یکی از این اسوه های ایمان و باور، عبدالله بن مسعود رضی الله عنه است. او بعد از رسول خدا صلی الله علیه وسلم  اولین کسی است که در مکه قرآن را در جمع مشرکان آشکار نمود. روزی یاران رسول خدا صلی الله علیه وسلم جمع شده و گفتند: قسم بخدا! هرگز قریش این قرآن را به صورت آشکار و جهری نشنیده اند. چه کسی آماده است قرآن را به گوش آنان برساند. عبدالله بن مسعود رضی الله عنه گفت: من آماده ام این کار را انجام دهم. اصحاب گفتند: ما می ترسیم قریش آسیبی به شما برساند، می خواهیم نفری این کار را انجام بدهد که دارای عشیره و طایفه ای باشد که قریش را از تعدی و تجاوز نسبت به او باز دارد. <1>
ابن مسعود از نظر جسمی بسیار ضعیف و لاغر بود، حتی برخی از اصحاب بخاطر باریک بودن ساقهای او به خنده می افتادند. او آنچنان طایفه و قبیله ای نداشت که در برابر اذیت و آزار قریش از او دفاع کنند. او کسی بود که از آیین و رسالت جدید تبعیت نمو که خدایان قریش را نادان و فاقد احساس و شعور می دانست. ابن مسعود یک گوسفند چران بود و مشرکین او را (ابن ام عبد) می نامیدند.
ابن مسعود به توصیه های اصحاب گوش نداده و می گوید: رهایم کنید، خداوند مارا از شر آنان مصون می دارد). او با اتکای ایمان و باوری که داشت و درحالیکه از هیچ قدرت و نیروی دیگری به جز اعتقادش برخوردار نبود، زمانی که خورشید انوار زین خودرا بر مکه تابانده بود، به نزد رهبران و بزرگان قریش آمد و در نزدیکی (مقام ابراهیم علیه السلام) ایستاد و باصدای بلند شروع کرد به خواندن قرآن: بسم الله الرحمن الرحیم. الرحمن علم القرآن. مشرکین به فکر فرورفته و گفتند: ابن ام عبد چه می گوید؟! گروهی گفتند: او دارد برخی از آنچه را که محمد آورده است، می خواند. پس به طرف او رفتند و اورا مورد ضرب  و شتم قرار دادند اما او همچنان به خواندن قرآن ادامه می داد و پس از آنکه عذاب و شکنجۀ فراوانی را متحمل شد به سوی اصحاب بازگشت ودر حالیکه سر و صورتش خون آلود گشته بود. وقتی که اصحاب این وضع را مشاهده کردند،  گفتند: این بود آنچه که ما از آن تر داشتیم. <2>
اما اصحاب که با ابن مسعود صحبت می کردند نتوانستند آن شعور و احساسی را بیابند که او را واداشت تا در زیر تازیانه های مشرکین به تلاوت قرآن ادامه دهد. ابن مسعود پس ازینکه رویارویی کوچک با اهل باطل دریافت که اگر خدا با آدمی باشد، از هرکس و هر قدرتی، قدرتمند تر است و مشرکین بسیار ضعیف و ناتوان اند و به جز تهدید و شکنجه هیچ چیز دیگر ندارند. آنان بسیار ضعیف تر از آنند که با منطق و استدلال به رویارویی بامنطق و استدلال بیابند. آری ابن مسعورضی الله عنه این نکته را خیلی خوب دریافته بود، بهمین خاطر در جواب اصحاب فرمود: اگر شما بخواهید، فردا نیز به میان قریشیان می روم و قرآن را به گوش آنان می رسانم. اصحاب گفتند: نه. تو رابس است. آنچه را که دوست نداشتند به سمع آنان رساندی.
1_ سیرة ابن هشام 1/314
2_ سیرة ابن هشام 13/315

هیچ نظری موجود نیست:

پست ویژه

درسی که از تاریخ گرفته شود همین است!

در سی و چند سال قبل وقتی همه چیز به دست آنها افتاد به جان هم افتادند، گفتند آماده نبودیم همه چیز به یکبارگی اتفاق افتاد، طرح ما بر این بود...