من سال اول دانشجویی ام را پکتیا بودم، ضمن اینکه محصل بودم داخل پوهنتون بروشور پیام اصلاح را توزیع می کردم با تعدا زیاد از محصلین آشنا شدم.
دختران نیز آنجا محصل بودند با اینکه جامعهٔ پکتیا نسبت به کابل خیلی مقید تر و زنانش محجب تر بودند درعین حال هیچ محصلی جرئت اهانت و خُرده گرفتن بر نوعیت پوشش دختران را نمی کردند، درضمن ۴ سال در پوهنتون البیرونی بودم آنجا عین تعامل وجود داشت.
با این حال فضای کابل بازتر، مردم روشنفکرتر و پوهنتون کابل نیز آزادتر است، با اینکه شواهد فساد و فحشای واضح وجود دارد، دانشجویان از وضعیت داخل دانشگاه داستان های واقعی را درین رابطه می گویند.
با اینهمه چطور محصلی جرئت کند به یک دختر فقط بخاطریکه گوشهٔ چادر از سَرَش دور شده بد و بیراه بگوید، آنهم وقتی محصلی توجه رسانه های داخلی و بیرونی را با سر و صداهای دروغین بر خود جلب ساخته باشد.
این به داستان دختریکه لباس آهنی بر تن کرد و کوتهٔ سنگی را قدم زد تا تابعیت فرانسه را بگیرد خوب همخوانی دارد، یکی با لباس زرهی از کشورش فرار کرد، این با چنین ترفند می خواهد بشر دوستان غربی پناهندگی برایش بدهند.
با کمال تأسف عدهٔ هستند که برای رفتن به خارج حاضر می شوند بر فرهنگ، وجدان، دین و همه ارزشهای شان پِشت پا کرده تا به غرب پناهنده شوند.
درست است که وضعیت موجود کشور خیلی رقت بار، رنجدهنده و تهدید کننده حیات همهٔ ما است ولی؛ تصوریکه در ذهن افغانها از غرب وجود دارد؛ دنیا پُر زرق و برق، آرام و خوب اینهمه با پناهندگی نصیب کسی نمی شود.
اگر بخواهید زندگی مرفه و خوب داشته باشید با علم و دانش خود بروید درینصورت خیلی از دروازه ها باز است با پناهندگی مجبورید مرد و زن سخت کار کنید تا فقط لقمه نانی بدست تان بیاید و شب و روز را بگذرانید.
اکثریت کسانیکه با پناهندگی در غرب بسر می برند این زندگی را دارند، پول اضافی و مجانی به شما داده نمی شود، باید انرژی بخرچ بدهید تا چیزی عاید تان شود.
هیچ کسی مانع تان نمی شود ازین میدان جنگ نروید، بروید ولی حیثیت، ارزش و اصلیت خود را زیر پا نکنید.
هر جا می روید خود تان باشید و محدودیت های خود را داشته باشید.
۱۳۹۸ خرداد ۲۲, چهارشنبه
از کشور بروید ولی اصلیت خود را فراموش نکنید!
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
پست ویژه
درسی که از تاریخ گرفته شود همین است!
در سی و چند سال قبل وقتی همه چیز به دست آنها افتاد به جان هم افتادند، گفتند آماده نبودیم همه چیز به یکبارگی اتفاق افتاد، طرح ما بر این بود...

-
اخی، ای برادرم ،شعری زیبا از سید قطب با ترجمه نویسنده: : عبدالله رسول نژاد ای برادرم اخی انت حر وراء السدود ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر