۱۳۹۲ اردیبهشت ۲۹, یکشنبه

هفت گروه که روزی آخرت زیر سایه عرش خداوند می باشند



اینان روز آخرت زیر سایه پروردگارند...

-    حاکمان عادل
منظور از آن حاکماني اند که حکومت شان بر اساس شريعت الهي استوار بوده و براي تنفيذ حکم الهي از هيچ تلاشي دريغ نکنند. ديانت، کفايت، و شجاعت لازم داشته، در راه خدمت به مردم، تأمين عدالت و رفاه ملت، صداقت و دل سوزي کامل داشته باشند. 

خوشبختانه الگوهاي عملي زيادي در تاريخ اسلام براي چنين حاکماني وجود دارد، همانند: خلفاي راشدين، عمر بن عبدالعزيز و حاکماني ديگر. چنان چه عدالت، دلسوزي، تلاش، فداکاري و خدمات شان براي اسلام و امت اسلامي در ميان دوست و دشمن نمونه است. چون از يک سو حاکم عادل بودن کاري است بسيار دشوار و از جانبي سرنوشت مليون ها انسان با آن سر و سامان مي يابد، لذا الله تعالي که شکور و قدردان است، چنين حاکماني را با اين توصيف شگفت انگيز و بخشش چنين مقامي والا، تقدير کرده است.
2-     جواناني که در عبادت الله نشو و نمو يافته باشند:
 جواناني که تسليم خواهشات سرکش نفساني نه شده، زنده گي را در سايه ي ايمان و عبادت الله سپري مي کنند. از آن جاي که جوان در اين مرحلة عمر، در معرض فشار شديد غرايز قرار داشته، انگيزه هاي گناه و سرکشي قوي است؛ اما او با تمامي اين تمايلات دست و پنجه نرم نموده، راهش را از ميان اين همه سنگ و لاخ به سوي عبادت الله و فضايل انساني باز مي کند، پس عجيب نيست که نزد او تعالي اين جايگاه را کمايي کند. کسي که نه يک روز و دو را در عبادت سپري‌ نموده، بعد از الله غافل شده باشد، بلکه به تعبير حديث مبارک، در عبادت الله بزرگ شده باشد. يعنی تمام جواني خود را مطابق برنامه الله متعال سپري نموده باشد: وقت، استعداد و نيروي‌ خويش را در راه اطاعت الله و خدمت خلق او مصرف کرده کرده باشد. چون از نظر اسلام هر عملی که به خاطر رضای الله و مطابق شريعت رسول الله صلي الله عليه وسلم انجام گيرد عبادت محسوب مي شود.
ربيع بن خثيم تابعي، هنوز به سن بلوغ نرسيده بود که بر اثر نماز تهجد آنقدر خسته می‌گشت که دل مادر به حال اش می‌سوخت و می‌گفت: «فرزندم! چرا کمی استراحت نمی‌کنی؟» او می‌گفت: «مادر مهربانم! کسی که هنگام فرارسيدن تاريکی‌ های شب، از گناهان خود هراس داشته باشد، سزاوار خواب و استراحت نيست» (الزهد: 340)
3-     مرداني که دلبسته به مساجد باشند
مومنيني که به مساجد و خانه هاي الله که جاي مناجات و نيايش با او تعالي و مظهر شکوه و وحدت مسلمان ها است، اشتياق فراوان دارند: آنهايي که مانند ماهي که تشنه ي آب است، تشنه ي مساجد اند، تا آن جا که اگر در دکان اند و يا در مکتب و يا مشغول به هر کاري ديگر، گوش شان به بانگ مؤذن دوخته شده است که کي فرياد: (حي علي الصلاه) را بشنوند تا دست از هر کار ديگر برداشته و مشتاقانه به سمت نماز بشتابند و با اداي نماز جماعت از يک سو با پروردگار عالم به راز و نياز بپردازند و از جانب ديگر با قرار گرفتن در جمع مسلمان ها، هر گونه حس خودخواهي و خود برتر بيني را از خود دور ساخته، اخوت و برادري واقعي اسلامي را که در ضمن نماز جماعت به کامل ترين وجه به نمايش گذاشته مي شود، در شبانه روز پنج بار تمرين و تمثيل مي کنند.
4-     مؤمناني که به خاطر الله همديگر را دوست دارند:
آناني‌که‌ به‌ خاطر رضاي‌ الله با هم‌ دوست‌ شده‌، در كنار هم‌ جمع‌ ‌شوند و بخاطر او از يكديگر جدا گردند: محبتي‌ پاکيزه، بي آلايش و مبرا از اغراض پست مادي و نفساني. بدون شک چنين محبتي روحاني و پايدار بوجود نمي آيد، مگر از قلبي که مملو از ايمان و معنويت و سالم از آفاتي چون کينه، حسد و خود خواهي باشد، و اين همان قلبي است که رستگاري اخروي جز با داشتن آن دست يافتني نيست: (آن روزي كه اموال و اولاد سودي نمي‌رساند.‏ مگر کسي که با دل سالم به پيشگاه الله آمده باشد). ‏ (الشعراء/88- 89).
 رسول الله صلي الله عليه وسلم فرمودند:”در ميان بندگان الله مردماني اند كه گرچه از انبياء و شهداء نيستند، اما مقام و منزلت آنها نزد الله در روز آخرت، چنان بالا است كه حتي انبياء و شهداء غبطه آن را مي خورند (رشک می برند). ياران پرسيدند: اي رسول الله! بگو آنها كي ها اند؟ فرمود: آنها کسانی اند كه بدون كدام پيوند خويشاوندي و يا اغراض مادي، صرف بخاطر الله باهم دوست شده اند. به الله سوگند كه چهره هاي شان درخشان و خود شان بر نور استوار اند. از چيزي كه ديگران احساس ترس مي كنند، نمي هراسند و از آنچه باعث غمگيني ديگران مي شود،غمگين نمي شوند. آگاه باشيد كه بر دوستان الله ترس و غمی نمی رسد” (سنن ابی داوود)
اگر چنين محبتي ميان اهل ايمان به ميان آيد، علاوه بر آن که دستاوردهاي عظيمي چون هم دلي و هم سويي، تعاون و همکاري و قوت و وحدت را به مسلمان ها به ارمغان مي آورد، سراسر زنده گي را به کام اهل ايمان لذيذ و خوشايند مي گرداند، چرا که همه تلخي هاي زنده گي از پليدي هاي خودکامه گي، حسادت، کينه و نفرت به وجود مي آيد و چه خوشايند است آن زنده گي که در آن به جاي اين زشتي ها، مهر و صفا و صميميت و فداکاري وجود داشته باشد، پس بعيد نيست چنين انسان هاي که خود را به فرشته گان همانند کرده اند، در فرداي قيامت از جانب پروردگار به اين شرف نايل آيند.
5-    مرداني عفيف، پاکدامن و در عين حال مومن و خداترس:
طوري که خداترسي شان و اهميتي که به پاکدامني مي دهند به حدي است که حتي اگر زني زيبا روي و مطرح در جامعه خود را به يکي از ايشان عرضه کند، گوهر ايمان و عفت اش را لکه دار نساخته و با قاطعيت ايماني پاسخ مي دهد که (من از الله مي ترسم). دانسته شد که گوهر پرهيزگاري و زيور پاکدامني نزد الله متعال از چنان درجه ي برخوردار است که در فرداي قيامت انسان مؤمن مي تواند به وسيله آن به چنين جايگاه رفيعِ صعود نمايد. پس خوشا به سعادت آنانی که عظمت الله تعالي را هميشه در نظر داشته و از گوهر عفت و پاک دامني شان –ولو در سخت ترين شرايط و در برابر شديد ترين فتنه هاي روزگار- پاسداري مي کنند. البته شکي نيست که محافظت از پاک دامني به انگيزه ي خوف الله، نه تنها براي مردان با ارزش است، بلکه زن نيز اگر از عفت و پاک دامني اش درست پاسداري نموده، حياء و حجاب را رعايت کند، نزد الله متعال مرتبه بلندي خواهد داشت که در اين ميان، مريم رحمها الله براي زنان الگو هست؛ آن جا که الله متعال وي را در حفظ عفت و پاک دامني مي ستايد: ترجمه: (مريم دختر عمران؛ زني که از عفتش به خوبي نگهداري کرد…) (تحريم/12)
6-     مؤمناني که مخلصانه صدقه مي دهند
مؤمناني دلسوز و سخاوت پيشه که به فقيران و محرومان جامعه از آن چه که الله تعالي به ايشان عطاء فرموده است، با اخلاص نيت و بي هيچ گونه غرض مادي، صدقه مي کنند: طوري که اخلاص صادقانة شان سبب مي شود که صدقه ي شان را چنان پنهاني و به دور از چشم مردم بدهند که دست چپ شان از آن چه با دست راست مي دهند، آگاه نشود.
 در مدينه مردمی می زيستند که نمي ‌دانستند اسباب زندگي شان از کجا تأمين مي‌شود. وقتی زين العابدينt وفات کرد، اسباب زندگي آنان قطع شد.  آنگاه دانستند که او از طرف شب غذا را برای شان آورده کنار دروازه ها می گذاشت. وقتی جسد اش را ديدند بر شانه ‌هايش نشانه های بردن بوجی ها به خانه های بيوه‌ها و بينوايان ديده می شد. (اخوت اسلامی –ناصح علوان)
7-     آناني که در خلوت، با ذکر الله اشک مي ريزند
عبادت گزاراني که در خلوت با پروردگار شان به راز و نياز پرداخته: حلاوت نيايش پروردگار و خوف و خشيتي که از شناخت عظمت و جلال وي ناشي مي شود، قلب آن ها را به رقت آورده، مرواريد اشک را بر چهره هاي شان سرازير مي سازد. همين است شأن مؤمن که چون حقيقت ايمان در دلش جا گيرد و نور يقين قلبش را صفا و زيور تقوا وجودش را زينت بخشد، اين همه دوست دار خلوت با الله عزوجل و شيفته ي عبادت او تعالی مي گردد.
 زمانی که مسلمانان برای جنگ آماده می شد، امير لشکر قتيبه بن مسلم کسی را به مسجد فرستاد تا ببيند چه کسي در آنجا مانده است، گفتند: تنها محمد بن واسع در مسجد مانده که دست‌هاي خود را به سوي آسمان بلند کرده است، قتيبه گفت: «اين دست‌ها را از سي‌هزار مجاهد اسب سوار بيشتر دوست دارم»
به اين ترتيب حديث مبارک با بيان حال و مقام هفت گروه، آتش شوق را در دل اهل ايمان بر مي افروزد تا هر مؤمني با آراستن خويش به اين صفات نيک به اين کاروان نور بپيوندد و به سعادت دو جهان نايل آيد.
به راستي؛ اين حديث مبارک تصويري زيبا از يک جامعه ي الگو و مورد پسند الله متعال را به تصوير مي کشد و با اختصار تمام و شيوه ي عجيب، حامل پيام اصلاح و تغيير براي امت اسلامي است و شکي نيست اگر هر يک از افراد جامعه ي ما به الگوي مربوط به خود که در اين حديث مطرح شده است، اقتداء کند، به يقين شاهد يک جامعه ي اسلامي – به معناي دقيق و واقعي آن- خواهيم بود، زيرا جامعه اي که:
- حاکمان آن عدالت داشته باشند.
- نسل جوان آن در عبادت پروردگار رشد يافته باشند.
- مردم آن شيفته ي خانه هاي الله (مساجد) باشند.
- افراد آن به خاطر الله، دل ها را از مهر و محبت هم ديگر مملو سازند.
- زن و مرد آن لباس عفت و خداترسي به تن داشته باشند.
- سخاوتمندان آن با اخلاص، بدون ريا و منت گذاري مال راصدقه بدهند.
- اهل آن، مشتاق عبادت پروردگار بوده و در خلوت به ياد او اشک بريزند.
يقيناً جامعه اي الگو و سربلند خواهد بود. الله توفيق اش را رفيق راه همه ي ما در جهت عمل به اين حديث بگرداند

هیچ نظری موجود نیست:

پست ویژه

درسی که از تاریخ گرفته شود همین است!

در سی و چند سال قبل وقتی همه چیز به دست آنها افتاد به جان هم افتادند، گفتند آماده نبودیم همه چیز به یکبارگی اتفاق افتاد، طرح ما بر این بود...