۱۳۹۲ مهر ۶, شنبه

شهيد انجنير سيف الدين (نصرتيار)

وبلاگ جوانان مسلمان
شهید انجنیر سیف الدین نصرتیار


منبع: مجله سنگر

سيف الدين نصرتياريكتن از بنيانگذاران نهضت اسلامى كشور و پسر بزرگ كاكا نصرالدين نصرتيار مرحوم مسكونه پلخمرى ولايت بغلان.



سيف الدين نصرتيار داراى پڼج برادر و پنچ خواهر بوده كه بشمول خودش چهار تن برادران شهيد و يكتن خواهرش كه در زمان حكومت ظاهرشاه جلاد مسئوليت جلب و جذب خواهران را در كابل بعهده داشت هم شهيد شد. و چهارمين خواهرش در 31 جوزاى امسال 1392 در پشاور وفات نمود. بقيه دو برادرش حاجى محمد شريف و حاجى محمد حامد و سه خواهرش در قيد حيات اند. و والدين شان هم دنياى فانى را وداع گفته به لقاء الله پيوسته اند (انا لله و انان اليه راجعون).
نصرتيار بعد از سپرى نمودن دوره ابتدائيه الى صنف يازدهم در ليسه ذكور پلخمرى و ازآنجا به ليسه عالى خان آباد كندز تبديل گرديده وصنف دوازدهم را در آنجا به پايان رسانده فارغ شد، در اين موقع هفده سال داشتند، موصوف از ذكاوت عالى و سرشار برخوردار بوده و به درجه اول نمره گى فارغ التحصيل گرديد، با شموليت در امتحان كانكور در پوهنتون كابل به پوهنځى انجنيرى كابل راه يافت، تا وقتى در درپوهنځي انجنيرى ادامه داد كه ميان جوانان مسلمان و شعله ئي ها تصادم صورت گرفته و جهت تشديد و سرعت در فعاليت هاى مبارزاتى اش، پوهنځى انجنيرى را ترك گفته و به دارالمعلمين سيدجمال الدين شامل گرديد، آنجا دوسال را سپرى نمود، در اين مدت حلقات منظم خواهران را در دارالمعلمين نامبرده درست كرد كه خواهران زيادى شامل صفوف نهضت اسلامى افغانستان شدند . در اثنائيكه آخرين روز امتحان را سپرى مىكرد، از طرف نيروهاى استخبارات وقت محاصره شد، ولى به كمك الله (ج) و برادران وچوكيدار مسلمان دارالمعلمين به نحوى از آنحا موفق به فرار شد.


  شب را در خانه خواهرش در كابل سپرى نموده و فرداى آن روز به كمك برادران نهضت و عثمان پسر عمه اش و برادر حشمت به جلال آباد رفت، از آنجا به ميمنه و از آنجا به هرات رفت و در هرات توسط عبدالصمد كارگر نام كه ازهمكاران سليمان لايق كمونست و از پلخمرى بوده و درآنجا عسكرى مىكرد شناسائى و دستگير شد، او را به كابل انتقال داده و به محبس دهمزنگ زندانى نمودند و به مجرد انتقال در زندان دهمزنگ به همكارى يكنفر عسكر مسلمان موفق شد تا خانواده را از بودنش در زندان دهمزنگ آگاه كند، تا دو سال خانواده از موجوديتش در دهمزنگ اطلاع داشتند، بعداً لادرك شده و ارتباط فاميل با ايشان قطع گرديد، كه طبق آگاهى واطلاع برادران ايشان با جمعى ديگر ازبرادران نهضت درجوزاى 1358 در زمان زمامدارى حفيظ الله امين به شهادت رسيدند.


برادر حكمتيار، انجنير سيف الدين نصرتيار را اينگونه معرفى مىكند:


(د الله (ج) اراده داسي تللې وه چي زه او سيف الدين نصرتيار شهيد د ليلې په يوه اطاق كې ميشت شو. همدا اطاق زمونږ د ليدنو كتنو، دعوت او سياسي فعاليتونو په مركز بدل شو شهيد سيف الدين نصرتيار ډير با احساسه ، ديندار، هوشيار، زړه ور او د ښه استعداد خاوند وو، له كومي ورځي چي له يو بل سره آشنا شوو او د ګډې مبارزي فيصله مو وكړه بيا تر هغي ورځي چې د دهمزنګ په محبس كي د خپلو ګڼ شمير زنداني ملګرو په څنګ كې په شهادت ورسيدو، د دعوت او مبارزي په كار كې په دومره انهماك او اخلاص مصروف وو چي د اسلام لپاره ئي هرڅه نه شا كړي وه، غوښتل يي يوه شيبه ضايع نكړي، يوه لحظه يي آرام او وزګار پاتي نشي او هيڅ فرصت له لاسه ورنكړي زه پوهيږم چي كه هغه ژوندي پاتې شوي واې، څومره ستر شخصيت به ورنه جوړ شوي وو.)
شهيد نصرتيار صاحب شخصيتى بود كه كسى در مجالس و صحبت هاى آن قرار مىداشت قلبش نيروى معنوى مىگرفت در وجودش تحرك مبارزات اسلامى به وجود مىآمد، صحبتهاى برادر نصرتيار در پولتخنيك، پوهنتون كابل، پارك زرنگار كابل و سائر نقاط شهر كابل تأثيرى نيك و مثبت مينمود همچنان سخنرانى اش در شهر قندوز ، تپهء فرحد پلخمرى، مسجد اسلام قعله شهر پلخمرى تأثيرات نيكى بجا گذاشت است.
 
-----------------
با اظهار سپاس از برادر طارق فیض

هیچ نظری موجود نیست:

پست ویژه

درسی که از تاریخ گرفته شود همین است!

در سی و چند سال قبل وقتی همه چیز به دست آنها افتاد به جان هم افتادند، گفتند آماده نبودیم همه چیز به یکبارگی اتفاق افتاد، طرح ما بر این بود...