تو ارزشمندی

وقتی به الله متعال و پیامبرش علیه السلام و آخرت ایمان و عقیده راسخ داریم؛ مرگ با اینکه پایان زندگی آدمی هست خیلی هم ترسناک و غم انگیز نمی باشد ولی وقتی مرگ با خودکشی بیاید این وحشتناک و خیلی تراژید است. چون آنطرف حساب و کتابِ است که باید داده شود، برای مسلمان چنین مرگ لغزش و خطای بزرگ شمرده می شود. حداقل برای همین هم که باشد فهم درست از اسلام و زندگی برای مسلمان حتمی است.

شام امروز در یکی از صفحات فیسبوک خواندم یکی از دانشجویان طب که یک یا دو سال از من بالاتر بود بنابر مسائل خانوادگی خودکشی کرده است، جز اینکه چند بار اسمش را از محصلین شنیده بودم بیشتر چیزی درموردش نمی دانم ( این اتفاق چند ماه قبل رخ داده است ولی من امروز اطلاع یافتم)، خدای متعال او و همه گذشتگان مسلمان را بیامرزد.

من ازین نوع مرگ سخت می ترسم، هرگاه خبری از خودکشی یا انتحاری می شنوم؛ چندین روز ذهن و فکرم درگیر خیلی از مسائل می شود.

سخنان زیر را از خیلی قبل میخواستم با شما شریک کنم ولی این واقعه دلیل شد بالاخره باید بنویسیم:

جدا از مسائل اختلافی و فروعات دینی؛ وقتی ادعا می کنیم مسلمان هستیم و باور به وحدانیت الله متعال و رسالت پیامبر محبوبش صلی الله علیه وسلم داریم؛ مهمترین مسئله داشتن مطالعه و درک درست از دین و روش زندگی است. همه ی ما به نحوی سختی و مشقت را تجربه کرده ایم و همه روزه با مشکلات مختلف رو به رو می شویم ولی پایان دادن به زندگی هیچوقت گزینه ی خوبی نبوده و نیست. 

شوربختانه مشکل جامعه ی ما فقط وجود طالب و داعش یا سیاسیون اجیر غرب نیست، صدها و شایدم هزاران مسائلی هست که نیاز به تحقیق و بررسی دارند و باید راه بیرون رفت از آنها ارائه گردد.

غرب فقط با تشکیل گروه های تروریستی و سیاسیون اجیر دنبال اهداف خود نیست، آنها دسته های را تربیت می کنند که برای بی باورساختن نسل جوان کار کنند، این خطرناکترین گزینه برای نابودی یک جامعه است چنانکه با شکستن حدود و حساسیت های که خانواده ها و جوامع نیاز دارند؛ لجام گسیختگی را به خورد ما دهد. برای همین می بینیم یکبار دورانداختن روسری را دنبال می کنند، گاهی آواز می خوانند، گاهی هم اختلاط دختر و پسر را یگانه گزینه ترقی جامعه می شمارند، گاهی می بینیم زن و شوهر از جدایی و طلاق زندگی مشترک خود تجلیل می کند، گاهی مردان چادری بسر کرده و به آنچه هزاران بانوی این سرزمین عفت و ارزش خود می گوید؛ گستاخی می کنند، گاهی هم به حدی عاطفی می شوند که با کمترین درد به همه ی ارزش و باور پشت کرده و در برابر آن قدم می بردارند. 

خیلی از مسائلی وجود دارد که مربوط دین نمی شود ولی بنابر فرهنگ و روشی که افغانها بزرگ شده برای مراعات و درنظر گرفتن آن بخاطر زندگی بهتر نیاز دارند ولی تلاش این مردمان دلیل می شود عده ی از دختر و پسر بیچاره مسیر را گم کند و حتی بر خود و ارزش خود بی باور شود.

سخت نیاز به جمعی داریم به ملت ما انگیزه بدهد، بگوید تو ارزشمندی و وجودت برای همه اهمیت دارد.

برای خاتمه بخشیدن به نابسامانیهای موجود و بخشیدن آرامش و لبخند دایمی به ملت خود قبل از هرچیز نیاز داریم برنامه ی بیرونی شناخته شود و برای هر یکی بدیل و راه حل مناسب داشته باشیم وگرنه جمعی زیاد از دختر و پسر این کشور طعمه می شود شاید روزی هم خود قربانی گردیم.