۱۴۰۰ مرداد ۲, شنبه

 

در موتر هستم کابل میایم راننده نواری از جوانی را گذاشته که با شدّ و مدّ میگوید جهاد در افغانستان فرض عین است، باید قربانی بدهیم، باید خون هدیه کنیم و ازین قبیل حرفهای که جز برداشت سطحی از دین و جهاد چیزی را در خود ندارد و جز انسان خام را فریفته نمی تواند.
ما نیاز به علمای داریم که برای بیداری ملت تلاش بکنند، زنده بمانند و فهم معتدل از دین را برای ملت برسانند، ما نیازمند سیاستمداران هستیم که با دانش سیاسی شان کشور را از بحران نجات دهند، زنده بمانند و قضایا را درست تحلیل کنند و جلو توطئه را بگیرند، ما نیاز به ملت زنده داریم نه بیشتر شدن قبر ها.
مرده کشور را اعمار کرده نمیتواند، مرده بیداری و ترقی و تغییر مثبت آورده نمی تواند.
و اما بلی؛ جهاد در افغانستان فرض عین است، جهاد که اشک از چشم زن و مرد، کودک و جوان این سرزمین را خشک کند، جهاد که فقر را پایان ببخشد، جهاد که برادر کشی را در سرزمین ما خاتمه دهد و آرامش و صلح را به ارمغان بیاورد.
قتل یک انسان، قتل یک افغان جز جهل، دشمنی با دین و فتنه چیزی دیگری را ندارد.
و هر زمانیکه در چنین جهاد برای رضای پروردگار قدم گذاشتیم و جان دادیم ارزش دارد و در راه الله حساب خواهد شد (ان شاءلله).
الله متعال هدایت نیکی و فهم صحیح از دینش را نصیب من و همه بگرداند.

هیچ نظری موجود نیست:

پست ویژه

درسی که از تاریخ گرفته شود همین است!

در سی و چند سال قبل وقتی همه چیز به دست آنها افتاد به جان هم افتادند، گفتند آماده نبودیم همه چیز به یکبارگی اتفاق افتاد، طرح ما بر این بود...