۱۳۹۱ تیر ۱۴, چهارشنبه

امام بنا و مداوای بیماری شخصیت پرستی


در روزگار ما و بویژه در ابتدای شکل گیری جنبش اسلامی مصر به رهبری امام بنا رحمه الله پدیده ی شخصیت گرایی در عده ی از شاگردانش به چشم میخورد، اما ایشان از این خصیصه ی نامطلوب چشم نپوشید و آن را در نطفه خنثی کرد، تا اعضای حرکت اسلامی از همان ابتدا به خدا دلبستگی پیدا کنند نه به افراد و شخصیت ها. شاگرد وفادار او، فاضل عباس سیسی دو مورد را در این زمینه نقل می کند. مورد اول مربوط به کنگره ی دانشجویان اخوان المسلمین می باشد که در سال 1938 میلادی در مرکز جمعیت جوانان مسلمان در قاهره تشکیل شد. عباس سیسی می گوید:
امام بنا سخنرانی می کرد، در این اثنا شور و حماسه، یکی از برادران را فراگرفت و شعار ( زنده باد حسن البنا) را سرداد. هر چند هیچ کس شعا او را جواب نداد، ولی آن استاد بزرگوار چند لحظه ساکت ماند و حرف نزد. همگی به او خیره شدند. سپس با خشم فراوان ادامه داد و گفت: برادران!‌ تا زمانیکه برای افراد و شخصیت ها شعار سردهیم، پیام و رسالت ما پیروز نخواهد شد. دعوت و پیام ما بر بینش توحید استوار است و هرگز از آن دو رنشوید. ای برادران، در اوج حماسه و شهامت، اصول و ارزشهایی که به آن ایمان آورده ایم  پیامبر بزرگوار نیز ما را به سوی آن فراخوانده است، به فراموشی مسپارید: إن الله و ملئکته یصلون علی النبی یآ إیهاالذین ءامنوا صلوا علیه وسلموا تسلیما. ( خداوند و فرشتگانش بر پیغمبر درود می فرستند، ای مؤمنان شما هم بر او درود بفرستید و چنانکه باید سلام بگویید)
موضع دگیری دوم در شهر رشید و به هنگامی روی داد که برادران به خاطر یکی ازمناسبت های اسلامی، مراسمی را تدارک دیده بودند. برادر سیسی می گوید: یکی از برادران انقلابی و فعال که در زمینه ی نشر دعوت اخوان بسیار خستگی نا پذیر بود،‌سخنرانی کرده و در اثنای سخنانش در حالیکه به امام بنا اشاره می کرد چنین گفت: امروز امام بنا در میان ما،‌همانند رسول خدا صلی الله علیه وسلم در میان اصحاب و یارانش می باشد. هنوز ایشان سخنش را به پایان نرسانیده بودند که امام بنا به سرعت خود را به تربیون رسانند و خطاب به مردم چنین گفت: برادران! از اینکه این برادر در سخنانش از تعبیر نادرستی استفاده کرد، پوزش می طلبم و ما به گرد پای شاگران رسول خدا نیز نمی رسیم، سپس به جای خود برگشت و آن برادر نیز نتوانست سخنانش را به اتمام برساند.
با اینگونه موضع گیریهای مردانه و شجاعانه است که می توان این آفت را ریشه کن کرد و باسکوت و گوش دادن کار به پیش نمی رود، هرگاه چنین اشخاصی در برابر عملکرد اشتباه خود عکس العملی را مشاهده نکنند تعلق بیشتری به رهبرانشان پیدا می کنند و چنانچه روزی این رهبر به دلایلی تغییر مسیر دهد و دیدگاهش به کلی عوض شود، او نیز چشم بسته به دنبال او راه می رود و یا اینکه از پیروز شدن این دعوت و پیام مأیوس می گردد که هر دو نتیجه ی بسیار خطرناک و زیانبار هستند.
گزیده ای از اوصاف مصلحان جلد دوم

هیچ نظری موجود نیست:

پست ویژه

درسی که از تاریخ گرفته شود همین است!

در سی و چند سال قبل وقتی همه چیز به دست آنها افتاد به جان هم افتادند، گفتند آماده نبودیم همه چیز به یکبارگی اتفاق افتاد، طرح ما بر این بود...