۱۳۹۱ دی ۲۵, دوشنبه

کس نیست اشک ملت یتیم را خشک نماید!

به مناسبت بمبارد قوای ناتو در وردگ


نوشته: عبدالباسط امل

آنوقت من نبودم ولی زیاد خوانده ام شب که  قوای شوروی به کشور حمله کرد چراغ های خیابان ها خاموش، خانه ها تاریک، دکان ها و بازارها همه قفل بودند. کسی را در سرک نمی دیدی جز آنانیکه روانه ی منزل خود بودند، آسمان منظره ی بس وحشتناکی بخود گرفته بود، در فضا صدای فیر مرمی و اسلحه سنگین می پیچید.
ترس و وحشت همه را گرفته بود، طفلکان و کودکان در جایش که حتی بزرگسالان از ترس برخود می لرزیدند و همه منتظر مرگ خود بودند.

 فردایش که سپیده صبحدم دمید خیابانها،‌ کوچه و پس کوچه را خون کشته شدگان رنگین نموده بود. خون بود و تن های بیجان و بی حرکت که همه جا را گرفته بود.
به تعقیب همین یورش وحشیانه و قتال بیرحمانه ی ملت که هنوز پرچم مخالفت را نه علیه دولت و نه علیه اتحاد جماهیر شوروی وقت بلند نموده بودند؛ مرد و زن با کلنگ و بیل به سرک ها ریختند و دست به مظاهرات وسیع و مردمی زدند. قیام چنداول و هرات مثالهای ازین دسته اند.
مردم با دستان تهی به صفوف مجاهدین می پیوستند و جهت انتقام گرفتن از خون برادران و خواهران بیچاره ی خود راهی سنگرها می شدند. همت و شجاعت همین ملت بود که کمر بزرگترین قوت و مغرور ترین نیروی جهان شکست و اسارت را نه تنها که خود نپذیرفت بلکه طوق اسارت و غلامی را از ملتهای که بر گردن داشتند؛ نیز بیرون کرد.
نسل دیروز دشمن را شکست داد و پیروز شد اما نسل کنونی..... 
....... نسل کنونی که ما هستیم علاوه براینکه علیه دشمن برنخواستیم بلکه غلامی را پذیرفتیم. 
عده ی که نه نماینده ملت و نه بزرگ این ملت استند؛ پیمانها با ناتو بستند، در مراسم مجلل طوق غلامی را برگردن این ملت انداختند و اینک یک دهه بیش می شود آزادی نداریم، حیثیت نداریم، ارزش نداریم. مقدسات ما اهانت، معادن ما دزدی، آبادی ما ویران و خون های ما ریخته می شود. به نام کشتن تروریستان و مخالفین دولت؛ مظلومین را به شهادت می رسانند. نه رسانه ی، نه جناحی و نه دولتی انزاجرش را از ریزاندن این خون ها اعلام می نماید.



مردیم و کس بماتم ما گریه سر نکرد
یک آشنا بکشته ما دیده تر نکرد
یک نسل شد اسیر وبسی خانه ها خراب
فریاد ما بگوش کرگس اثر نکرد

روز قبل ناتو در ولسوالی سیدآباد وردگ خانه ها و مسجد را بمبارد می کند، نمازگزاران به شهادت می رسند آنوقت رسانه ها نشر می کنند چند تن تروریست در وردگ کشته شد! عجب وجدانی این رسانه ها دارند!
انسانیت فراموش شده! کس نیست فریاد و ناله ی مظلومین را بشنود! کسی نیست گریه و اشک این ملت یتیم را خشک نماید!

کسانی از خون این ملت به قدرت رسیدند، کسانی از فروش ارزشهای این ملت ثروتها یافتند؛ ولی افسوس و صد افسوس که دوباره این ملت فراموش شده! افسوس که دوباره خون این ملت بی ارزش شده! افسوس که دوباره مردانگی و دلیری ازیاد رفته!
خاموشی و انعطاف جز این ثمره ی ندارد، مصلحت پذیری جز ذلت و اسارت نتیجه ی ندارد.
تک تک کسانیکه تا هنوز خاموش بودند و اقدامی جهت آزادی مظلومین از اسارت گردن کشان نکرده اند؛ پاسخ خواهند داد، تک تک افراد این ملت ـ آن کسانیکه از نیروی خود علیه دشمن استفاده نمی نمایند ـ سؤال خواهند شد.
وای به حال شان، آنروز که الله متعال سؤال نماید؛ چه پاسخی خواهند داشت؟؟؟!





۱ نظر:

ناشناس گفت...

یک تغییر کلی و یک انقلاب مردمی ضرورت است تا انتقام مظلومین از ظالمان سد گردد و حکومت طاغوتان به پایان رسد.

پست ویژه

درسی که از تاریخ گرفته شود همین است!

در سی و چند سال قبل وقتی همه چیز به دست آنها افتاد به جان هم افتادند، گفتند آماده نبودیم همه چیز به یکبارگی اتفاق افتاد، طرح ما بر این بود...