۱۳۹۱ دی ۲۳, شنبه

بگذریم ازین ها!

نوشته: عبدالباسط امل
در کشوری که ما زیست داریم افرادش افکار گوناگون دارند، دوکس را نمی یابی یک گونه فکر نماید و این از علت های مشکلات در سطوح مختلف است. عده ی را می بینی سر کلمات دانشگاه و پوهنتون با یکدیگر اختلاف دارند، جمعی را می بینی سر شخصیت ها، تعدادی یکی را قهرمان و یکی را خاین می نامند، دیگری جز گروه خود دیگران را نمی پذیرد.
اختلافات نظر در چنین مسائل؛ مرض اکثریت ما است. در یکی از موارد نه در یکی باهم اختلاف داریم. ارزش دادن و توجه به این مسائل و حمایت از نظر و رأی خود گاهی سبب می شود ما بهترین دوستان را از خود آزرده خاطر سازیم و دلهای را که باید بدست آریم از دست می دهیم. بعضی اوقات پافشاری بر موقف که در آن با دیگران اختلاف داریم سبب می گردد تا از اهداف اصلی خود دور شویم و خطی را که در ابتدای کار بر خود کشیده بودیم از آن به بیراهه رویم. بسا اوقات ارزش قایل شدن به موضوعاتی که اصلاً اهمیتی ندارد؛ باعث می شود شیطان ـ دشمنی که پیوسته در تعقیب ماست ـ آتش تعصبات و اختلافات را دامن زند و میان صفوف ما رخنه ایجاد نماید.
این مهم مسئله ی است که باید در رابطه به آن مطالب نوشته شود و بزرگان سخنرانی کنند تا مرض از ریشه کنده شود و اصلاً جائی برای اندیشیدن برآن در اذهان مان نماند؛ چون ما دعوتگرانیم نه قضات!
تجارب چندین دهه واضحاً بیان می دارد که علت اصلی اینکه ما نتوانستیم پس از بزرگترین پیروزی استقلال خود را حفظ نمائیم؛ چه بوده است.
آیا گاهی از خود پرسیده ایم؛ وقتی ملت مجاهد ما توانستند بزرگترین طاغوت عصر را به قبرستان پرت نماید؛ چرا توان ایجاد حکومت اسلامی و مقتدر را نیافتند؟
آیا باری با خود اندیشیده ایم که پس از پیروزی بر بزرگترین قوت جهان چرا ما نتوانستیم تمام صفوف را به یک صف منظم و قوی مبدل نمائیم و اتحاد و أخوت را میان شان حفظ نمائیم؟
نمی خواهم بگویید: چون فلان نفر از فلان گروه خیانت نمود یا فلانی این جنایت را مرتکب شد؛ زیرا ازین پاسخ ها زیاد شنیده ام و نیز انداختن تمام ملامتی ها بردوش دیگران امری عاقلانه نه بوده و هیچ کس را قناعت نمیدهد.
علت فروپاشی قوت ها همیش اختلاف و عدم وحدت بوده است. اگر تاریخچه ی سقوط احزاب و گروه ها را در دوره های مختلف به مطالعه گیریم؛ درمی یابیم که نسبت به اختلافاتی موجوده میان اعضای آن؛ نیروی شان از هم پاشیده و نتوانستند به اهداف خود نایل شوند.
وقتی در دوره ی خلافت حضرت علی کرم الله وجهه میان مسلمانان آتش جنگ شعله ور گردید از باعث اختلاف نظر بود. علت اینکه چرا خلافت عثمانی ها با آنکه در عصرش بزرگترین قوت منطقه بود سقوط کرد؛ نیز اختلاف بود.
و دلیل اینکه چرا امت اسلامی طی این قرون ذلیل و خوار گشته اند، با آنکه حرکتهای مختلف جهت احیای مجد و عزت شان ایجاد گشته اما نتوانسته تا این اواخر حکومت کاملاً اسلامی ایجاد نمایند؛ بازهم اختلاف بوده است.
ملت ما الحمدلله در صف مبارزه علیه دشمنان دین و وطن همیشه در صف مقدم قرار داشته اند. این را تاریخ زرین مبارزات اسلامی افغانستان در خود به ثبت رسانده و این افتخار را نسل، نسل این سرزمین با خود دارد اما آنچه را تا ایندم هیچ ویا کمتر به آن توجه داشته ایم؛  مداوای همین مرض (اختلاف) بوده است.
اگر می خواهیم دیگر تجارب گذشته را تجربه نکنیم و تلخی آن تجارب را باردگر نچشیم؛ برماست تا ازین پس آغاز نمائیم و دیگر نگوئیم کرده ی فلان سبب وضعیت فعلیست و نیروی را که از آن کاری مثبت میتوان کرد؛ نباید در تکرار این مسائل ازدست دهیم. ـ چیزی عیان است چه حاجب به بیان است؟ ـ
زمان از ما میخواهد عمل نمائیم و با اعمال نیک خود به سوی هدف بزرگ خود گام برداریم. باید روحیه أخوت را به  تازه پیوستگان حرکت اسلامی رشد دهیم. ازین پس معیار برتری سمتی ما، هم لسان ما، اقارب ما و یا این و آن نباشد.
نمی گویم مجرمان و خیانت کاران بخشیده شود و حق مظلوم از ظالم اخذ نگردد؛ می خواهم هر کار را در زمانش انجام دهیم. ما در وضعیتی قرا رداریم که باید قضاوت درین مسائل را باید به آینده به تعویق انداخت، زمانیکه بتوانیم در پرتو حکومت اسلامی و عدل حق را به صاحبش بسپاریم و مجرم و ظالم را به جزای اعمالش برسانیم.
در چنین صورت در وقت کم دلهای زیاد را به دست خواهیم آورد، آنگاه به شیوه ی احسن ( أدع إلی سبیل ربک باالحکمة و الموعظة الحسنة) به اصلاح شان بپرداخته و از افراد فعال دعوت خواهند شد (ان شاءالله).


۲ نظر:

حوا گفت...

با عرض سلام برادر عزیز موضوع جالبی نوشتی خداوند همه ی مار توفیق نصیب فرماید موفق باشی!

ناشناس گفت...

السلام علیکم ورحمت الله وبرکاته !
مطلب تان وابسطه به حقایق واقعیت های تلخ جامعهء ما است که نمیتوانیم از آن بصفت مسلم متدین چشم پوشی کرد .
نمیخواهم با تبصرهء طولانی ضیاع وقت نمایم فقط یک موضوع را ذمیمهء نوشته های شما مینمایم , در شرایط فعلی آنهایی که زیر بیرق اشغال کنار رژیم دست نشاندهء دشمنان اسلام ومسلمین قرار گرفته برای چوکی و پول ایمان و غیرت شان را فروخته اند , باید محکوم شوند و برای آوردن یک حکومت کاملاً اسلامی به انتخاب خود افغانها بدون دخالت بیگانه گان به هر رنگی که هستند باید از هر طریق ممکن مبارزه و جدو جهد کرد با حمایت از مقاومت مسلحانهء برحق افغانها برای آزادی و اعلای کلمةالله .
تنهابا حرف و چند شعار میان تهی هرگز به هدف ( حکومت اسلامی ) نمیرسیم و مخالفت با مقاومت مسلحانه به بهانه های گوناگون که اکثریت این بهانه جویی ها بر اساس تعصبات لسانی ,منطقوی و گروهی استوار هستند , بزرگترین مانع برای رسیدن به آرزوی همیشگی ما میباشند .
اگر واقعاً به الله و رسولش باور داریم باید گفتار و اعمال ما فقط برای رضای الله و خوشنودی رسول الله باشد نه بخاطر مصلحت گرایی های قومی , منطوقوی یا هم گروهی .
الله همه مسلمین را هدایت نیکی نصیب بگرداند تا فقط الله را بپرستیم و از الله اطاعت کامل بدون چون و چرا نماییم .
والسلام .

پست ویژه

درسی که از تاریخ گرفته شود همین است!

در سی و چند سال قبل وقتی همه چیز به دست آنها افتاد به جان هم افتادند، گفتند آماده نبودیم همه چیز به یکبارگی اتفاق افتاد، طرح ما بر این بود...