۱۳۹۲ بهمن ۳۰, چهارشنبه

از خاطرات من '1'

نوشته: عبدالباسط امل
ما از دور طالبان دوست بودیم، رفت و آمد فامیلی هم داشتیم ولی؛ بنابه مشکلات همین چند سالی بود که ازهم خبر نداشتیم، درخانه بمن گفتند: باید به خانه شان برویم، تو نیز همراه ما بیا.

قبول کردم، چون تا چهارراهی محبس ارزان قیمت فاصله زیادی است و خانه آنها را هم ندیده بودیم، ساعت نه و سی صبح از خانه برامدیم و تقریبا بیست کم دوازده آنجا رسیدیم، از خوشبختی من توانستم برادر پیمان را پس از چند سال ببینم.
به هرحال؛ وقت برگشت، همینکه طرف علاالدین میرفتیم، بعد از ظهر بود، خیلی خسته بودم، صدای بلند رادیوی موتر اذیتم میکرد، میخواستم به راننده بگویم لااقل کمی صدای آنرا آهسته کن ولی؛ تجربه ی که از راننده ها داشتم؛ ازین گفتن منصرفم کرد.
فکر کنم رادیو آرمان بود، هرپسر یا دختری زنگ میزد و پس از خنده و شوخی با مجری برنامه یک آهنگ فرمایش میداد، چنان صحبت میکردند گویا حتما محرم یکدیگر هستند اما نه؛ اکثریت آنها چیزی را بنام حیا نمی شناسند.
به کسانی که در کابل بوده اند ویا به رادیوهای کابل گوش داده اند؛ صحبتهای دختران و پسران رادیویی عجیب نیست، بعضا به من هم ولی آنچه مایه تعجب و تاثر شدید من شد اعلان برنامه ویژه ی رادیو آرمان بود.
مجری برنامه با شوق و صمیمیت خاص درباره برنامه ویژه ی میگفت:
داستانهای عاشقانه هر شب جمعه از آرمان!
صدای دختری را پخش نمود که می گفت: وقتی بار اول همدیگر را دیدیم قلبم؛ به تپش آمد و......
من همچنان در حیرت فرو رفته بودم که مجری برنامه در ادامه چنین گفت: دوستای عزیز وقتی زنگ زدین، بما بگویین چه وقت، در کجا، با کی آشنا شدید، چه کردید، از مشکلات دور عاشقی تان بگویید، و آیا باهم ازدواج کردید ویا که چطور، حداقل ۵ یا ۶, دقیقه صحبت کنید.

چند وقتی میشد، تصمیم داشتم تا درباره عشق و عاشقی که این جوانکهای هوس پرست میگویند؛ بنویسم ولی شاید جرات نمی کردم یا هم حرف دیگری بود اما؛ اینبار برنامه ی ویژه رادیو آرمان مجبورم نمود آرام ننشینم.
من میگویم و مطمینم کمتر کسانی پیدا می شوند به حقیقت همدیگر را دوست داشته باشند و درمحبت شان پاکی و عفت را درنظر گیرند چون؛ سریالها و فیلمهای مبتذل و برنامه های فاسد تلویزیونی و رادیویی حیا و شرم الله را در نظر جوانان هیچ کرده است. به همین دلیل ما شاهدیم، صدای عده ی بانوان بلند میشود که از سوی پسران اذیت می بینند، در جای دگر آمار تجاوز و بی بندوباری افزایش می یابد، بنام حقوق زن تظاهرات صورت میگیرد، کنفرانسها و سیمینارها دایر می گردد. کاش بپذیرند حق زن اینگونه ستانیده نمی شود و نمی شود عفت و پاکی را چنین به بانوان داد مگر؛ اینکه که برنامه های تلویزیونی و رادیویی را زیر نظر گیرند.

هیچ نظری موجود نیست:

پست ویژه

درسی که از تاریخ گرفته شود همین است!

در سی و چند سال قبل وقتی همه چیز به دست آنها افتاد به جان هم افتادند، گفتند آماده نبودیم همه چیز به یکبارگی اتفاق افتاد، طرح ما بر این بود...