۱۳۹۴ مهر ۲۶, یکشنبه

بر میگردم تا دوباره بنویسم

خیلی وقت می گذرد چیزی ننوشته ام.

چندین بار مناسبت ها و واقعاتی پیش آمده که خواستم بنویسم ولی؛ هربار مطلبی مانع نوشتن ام می شد و آن اینکه همه وقت مردم ما بجای توجه بر پیام یک مطلب و رسانیدن آن به دیگران تلاش برای مخالفت و به اصطلاح جبهه گرفتن در برابر آن می کنند.
به همین علت هرباری که چند سطری نوشته ام، نتوانستم ادامه اش بدهم.
به علاوه این مورد، دوری از مطالعه نیز سبب گردیده ارتباط ام با نوشتن قطع گردد که این بعضاً رنج ام می دهد.
با نوشتن همین سطور با خود عهد می بندم که باردگر در کنار درسهای دانشگاه مطالعه کتب دیگر را آغاز نمایم و حد اقل هر هفته گذارشی یا خاطره ی از جریان آن هفته را بنویسم و اینجا در وبلاگم با شما درمیان بگذارم.

هیچ نظری موجود نیست:

پست ویژه

درسی که از تاریخ گرفته شود همین است!

در سی و چند سال قبل وقتی همه چیز به دست آنها افتاد به جان هم افتادند، گفتند آماده نبودیم همه چیز به یکبارگی اتفاق افتاد، طرح ما بر این بود...