۱۳۹۴ مهر ۳۰, پنجشنبه

دوست ندارند بیاموزیم

هفته دو روز برای کار عملی به بیمارستان می آییم.

خوشحالم می کند آنچه را که خوانده ام در بیمار می بینم جستجوی می کنم و حرفهای تازه ی را هم می آموزم.
هرچند در این دو روز همه ی آنچه را که در دانشگاه می خوانیم نمی شود عملی کار کرد ولی باز هم نسبتا خوب است.
اما آنچه که باعث نگرانی من و همصنفانم می گردد عدم همکاری داکتران شفاخانه های کابل می باشد که با تاسف باید بگویم اکثرا مایل نیستند با دانشجویان همکاری لازمه را کنند.
نمی دانم علت اصلی این بی توجهی چه می باشد ولی چند نکته ی را که من متوجه گردیده ام اینست که:
عشق زیاد به اندوختن پول‌ ترس از یادگیری داکتران جوان نسبت به خود آنها و غرور بیجا.
اینها مواردیست که من طی این پنچ سال در تعدادی از همین داکتران دریافته ام؛ اینها سبب اذیت ام می گردد که چرا اینگونه استند؟
مگر همین اشتباهات سبب نگردیده است اکثرا بیماران به کشورهای همسایه برای معالجه بروند و اعتماد بالای داکتران افغانی نکنند؟ 
به هرحال جای خوشی اینست که داکتران جوان خیلی بهتر استند و شوق برای تدریس و شریک کردن داشته ی شان به دانشجویان می باشند. 
امیدوارم  حس همکاری و تعاون در همه ی افراد تحصیلکرده ما بخصوص داکتران متبارز گردد و دیگر شاهد چنین مواردی نباشیم.

هیچ نظری موجود نیست:

پست ویژه

درسی که از تاریخ گرفته شود همین است!

در سی و چند سال قبل وقتی همه چیز به دست آنها افتاد به جان هم افتادند، گفتند آماده نبودیم همه چیز به یکبارگی اتفاق افتاد، طرح ما بر این بود...