۱۳۹۴ آذر ۱, یکشنبه

فرار از وطن

یکسال هم اطاقی ما بود، او یک دوره عقب تر از ما بود، آنزمان او صنف دو و ما صنف سوم بودیم.
پسر با هوش و زیرک، سخت کوش و لایق بود.

سال بعدش به دانشگاه بلخ تبدیلی کرد.
گاه گاهی از همصنفان و دوستانش می پرسیدم و احوالش را جویا می شدم. تا اینکه چند روز قبل همصنفیم که دوست نزدیک او بود و بعضاً در درسها همکاری اش می کرد برایم گفت: او درس را رها و به قصد آلمان کشور را ترک کرده است.
شوکه خوردم، باورم نمی شد، او که اول نمره صنف خود بود! آنهم دانشکده طب...!
وقتی علت آن را پرسیدم گفت: وضع اقتصادی درست نداشتند در ضمن اوضاع نابسامان کشور باعث رفتن او گردیده است.
از ابتدای حکومت جدید و آغاز این سال به ده ها هزار جوان، زن ومرد کشور؛ جان خود را به کف دست گرفته وطن را به قصد غرب، آنجا که مردمش غم و اندوه را نمی شناسند و از همه مهمتر با کشتار و قتل آشنا نیستند؛ ترک می گویند.
آنها خوب می دانند برای رسیدن به آنجا چه مشقتهای سختی را باید پشت سر بگذرانند، آدم رباها، قاچاقبران، دزدان راه و... چشم به راه آنها نشسته اند تا شکاری دست شان برسد ولی؛ با آنهم این مردم برای روز بهتر و زندگی نو و آرام عازم یک سفر سخت می شوند.
من به هیچ وجهه طرفدار ترک کشور نیستم و آن را راه حل همه مشکلات نمی دانم اما؛ به مردم حق می دهم لااقل برای تجربه یک زندگی بهتر و آرام تر گامی بردارند.
اگر اینجا بمانند؛ انتحاری سر به نیست شان میکند، یا اگر بدست طالب و داعش برسند؛ گردن شان می زند.
اگر صدای خود را در برابر طالب و داعش بلند کنند؛ از چنگ خاینین حکومتی و دشمنان خارجی چگونه رهایی یابند؟
مشکل اساسی ما وجود طالب یا داعش نیست، اضافه از چهل پنجاه سال می گذرد؛ این ملت در آتش و خون زیر و رو می شود، یکروز به اسم کمونیست و مجاهد کشته شد، باری خانه جنگی جان هزاران تن را گرفت، حالا هم طالب و داعش!.....  وحشیان آمریکایی و مافیای حکومتی که کاملاً جدا ازینهمه است.
اگر از مشکلات داخلی نجات یابند؛ آنقدر دشمن بیرونی در کمین است که هرگز آرامش ملت ما را تحمل نکرده و نمی توانند.
راستش این ملت راهِ خود را گم کرده است، به هر جانبِ که رفته و هر درِ را که زده، آنجا دشمن سر بلند کرده و برای سرکوبی اش آستین بلند کرده است، حالا دیگر نمی داند چه کند و به کجا برود؟
اینها همه سبب گشته اند؛ حتی اگر برای لحظه ی هم شده است آرامش و رفاه را بدست آرند.
به خود گفتم:
مگر هنوز هم حق ندهیم ازین وحشت و دهشت فرار کنند؟!

هیچ نظری موجود نیست:

پست ویژه

درسی که از تاریخ گرفته شود همین است!

در سی و چند سال قبل وقتی همه چیز به دست آنها افتاد به جان هم افتادند، گفتند آماده نبودیم همه چیز به یکبارگی اتفاق افتاد، طرح ما بر این بود...