۱۳۹۴ دی ۱۹, شنبه

خیرخواه هم باشیم


نوشته: عبدالباسط امل

تازه از موتر پیاده شدیم، مثل همیش باز با همان جوان برخوردم که با سَرخمی گدایی می کرد
، به احمد گفتم: 
گدایی پیشه اینها شده است، دادن صدقه برایشان اشتباه است.
او دستم را تکان داده با لهجه ی شیرین که خاصِ خودش است؛ گفت:
صدقه دادن به چنین افراد اشتباه نه بلکه حرف خودت اشتباه است، اگر می خواهی صدقه بدهی باید برای کسب رضای خداوند بدهی، مهم نیست به چه کسی می دهی. اگر واقعاً اینها مجبور به گدایی نباشند؛ هیچکسی حاضر نمی شود برای چند پول غرورش را زیرپا کرده خیرات بطلبد. 
سخنانش مرا متوجه ساخت، داشتم با اشارت سر حرفهایش را تأیید می کردم.
او افزود: همه ی ما اوضاع بد کشور را می دانیم، چه اندازه مأموران ادارات شغل های خود را ازدست داده اند، ده ها هزار تن برای لقمه نان و امنیت ازینجا فرار می کند، مگر هنوزم به این باور باشیم که اینها قصداً گدایی می کنند؟

برای اینکه متوجه ام ساخت از او سپاسگذاری کردم.
از سخنان احمد دو نکته را متوجه شدم:

-          اگر با فقیری برخوردیم بدون اینکه بدانیم آیا واقعاً  در تنگنا قرار دارد یا خیر؟ دستش را بگیریم، چون او بحدی ناتوان شده  حاضراست گدایی کند.
-          گاهی اگر دیدیم دوست ما اشتباه می کند با کلمات مناسبت و در خلوت او را متوجه اشتباهش کنیم و اگر خود اشتباه کردیم نقد دیگران را بپذیریم هرچند در خلوت و یا در جمع باشد.
مطمئینم اینگونه یک زندگی زیبا و فکر آرام را تجربه می کنیم.

هیچ نظری موجود نیست:

پست ویژه

درسی که از تاریخ گرفته شود همین است!

در سی و چند سال قبل وقتی همه چیز به دست آنها افتاد به جان هم افتادند، گفتند آماده نبودیم همه چیز به یکبارگی اتفاق افتاد، طرح ما بر این بود...