۱۳۹۱ آذر ۲۳, پنجشنبه

سوگندی را که امروز یاد کردم!

چندی قبل نهاد جوانان مسلمان افغانستان تأسیس گردید,
امروز روز سوگند یادکردن تعدادی از اعضای آن در کابل بود. بنده هم مطلوب بودم وقتی به دفتر نجم (نهاد جوانان مسلمان) رسیدم همه برادران دعوتگر و جوان حاضر بودند پس ازینکه داکتر هدایت الله حمیدی (یکتن از اعضای نجم و از مؤسیسینش) نکاتی را یاد آور شدند فورمه های برایمان داده شد تا آنرا خانه پری نمائیم. درین فورمه ها ده خط بیشتر نبود ولی محتوای آن خیلی سنگین بود. باید سوگند یاد میکردیم که به احکام الهی پابندیم و دست از گناهان کبیره برمیداریم و جهت پیش برد امر دعوت تلاش می نمائیم در اخیر فورمه ها نوشته بود: والله علی ما أقول وکیل که هر یک برادر را متوجه سنگینی مسؤلیتی میکرد که بعد ازین بدوش دارد...
پس از خانه پری همه برادران بسوی قبله ایستاده شدند و آنچه را که در فورمه نوشته بود با گفتن بسم الله آغاز نمودند واقعاً لحظه بزرگی بود لحظۀ که دیگر همه ما مسؤلیت عظیمی بردوش میداشته باشیم و مجبور و مکلفیم بخاطر پیش برد این امر تلاش خستگی ناپذیر نمائیم.

 راستش تا ایندم چنین سوگندی نخورده بودم درین لحظات حساس چنان حالت برایم دست داد گویا مسؤلیت تمامی مردم بمن داده شده, و مسؤلیتی را که زمانی پیامبران داشتند اینک من دارم, امری را که جوانان روزی در پوهنتون کابل جهت پیش برد آن گردهم جمع شده بودند اکنون بمن داده شده و من مسؤلم آرمانهای بزرگ آنانرا بسر رسانم.
از الله متعال خواهانم تا توفیق عمل و خدمت نصیبم نماید و به آنچه امروز سوگند یاد کردم تا آخرین لحظه عمر متعهد و وفادار بمانم.


۱ نظر:

هدایت الله حمیدی گفت...

برادر محترم امل صاحب
خاطره ی زیبای تان را خواندم.
زیبا بود. الله متعال همه این جوانان مخلص و دعوتگر را در راه دعوت حق موفق بدارد.
واقعا که مسئولیت بزرگ است اما به توفیق او تعالی که این مسئولیت را بر دوش ما گذاشته است چشم دوخته ایم.
ان تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم

وفقکم الله

پست ویژه

درسی که از تاریخ گرفته شود همین است!

در سی و چند سال قبل وقتی همه چیز به دست آنها افتاد به جان هم افتادند، گفتند آماده نبودیم همه چیز به یکبارگی اتفاق افتاد، طرح ما بر این بود...